خنده بازار دااااااااااغ آخر هفته
نوشته شده توسط : علیرضا نفیسی



 

شامپو خریدم بیست هزار تومن ریختمش تو ظرف داروگر خمره ای که بقیه نفهمن ازش استفاده نکنن !! فرداش اومدم برم حموم دیدم ظرفش خالیه !!!! داد زدم کی اینو زده به سرش ؟؟ بابام اومد یه دونه زد تو سرم گفت : آخه گدا سگ اینو میزنه سرش !! شامپوت خوراک ماشین شستن بود برو ببین ماشین چه برقی میزنه

.

.

.

یکی از بچه های کوچیک فامیل داره با اخم کارتون می بینه،
میگم چیه اینقدر اخم کردی؟
میگه از بس سانسور کردن، نفهمیدم چی شد اصلا..
.

.

.
این پدر و مادرهایی که واسه بچه شون از روز تولد وبلاگ میسازنند،اکانت فیسبوک باز میکنن،هدفشون چیه؟ مثلن میخوان بگن خیلی از این توله ای که تولید کردیم راضی هستیم؟
 

.

.

.
هربار از بيرون ميام بابام ميپرسه كجا بودي، منم هربار ميگم بيرون بودم. بعدش ديگه هيچي نمي پرسه.
دوست داره فقط مطمئن شه خونه نبودم!!!
 

.

.

.

هروقت يه نفر در جوابت خيلي خونسرد گفت هرجور راحتي ,..
جفت پا بپر تو صورتش تا بفهمه چي جوري راحتي !!!





:: بازدید از این مطلب : 477
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 2 مرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست